جنگ و گاز طبیعی
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

اشغالگری های اسرائیل و منابع غزه در دریا

نوشتۀ پروفسور میشل شوسودوسکی

مرکز مطالعات جهانی سازی، 12 نوامبر 2013/ 12 ژانویه 2009

منطقه : خاورمیانه و آفریقای شمالی

مضمون : نفت، گاز، انرژی

تحلیل : فلسطین

 

http://www.mondialisation.ca/la-guerre-et-le-gaz-naturel-l-invasion-isra-lienne-et-les-gisements-de-gaza-en-mer/11756


حملۀ نظامی به نوار غزه توسط نیروهای نظامی اسرائیل مستقیما مرتبط است به تسلط و کنترل منابع استراتژیک گاز در دریا.

تهاجم نظامی در واقع جنگی بود برای کشور گشائی : سال 2002 در سواحل غزه منابع گاز وسیعی کشف کرده بودند.

بر اساس توافقنامه ای که در 1999 به امضا رسید، حاکمیت فلسطینی حق بهره برداری از منابع نفت و گاز را به مدت 25 سال به «بریتیش گاز»(1) و شریک آن در یونان «اتحادیۀ شرکت های بین المللی» (2)که در مالکیت دو خانوادۀ لبنانی الصباغ و کوری است، واگذار کرد.

این حقوق در مورد بهره برداری گاز در دریا 60 درصد برای بریتیش گاز، 30 درصد برای اتحادیۀ شرکت های بین المللی، و 10 در صد برای صندوق سرمایۀ مالی فلسطین(به گزارش هاآرتض، 21 اکتبر 2007).

توافقنامه بین قدرت فلسطینی و بریتیش گاز و اتحادیۀ شرکت های بین المللی شامل بهره برداری و ساخت لولۀ گاز بود (3).

جواز بریتیش گاز تمام منطقۀ ساحلی غزه را در بر می گیرد که در نزدیکی چندین سامانۀ گازی اسرائیل واقع شده است. (به نقشۀ زیر مراجعه کنید). باید یادآوری کنیم که 60 درصد ذخیرۀ گاز در سواحل غزه و اسرائیل به فلسطین تعلق دارد.

بریتیش گاز طی سال 2000 دو چاه حفر کرد : غزۀ دریائی 1 و غزۀ دریائی 2. بر اساس پژوهش های بریتیش گاز ذخیرۀ این منابع حدود هزرار و چهار صد میلیارد فوت مکعب، یعنی تقریبا 4 میلیارد دلار است. این ارقام توسط بریتیش گاز منتشر شده. ابعاد این ذخائر گاز فلسطینی می تواند خیلی بیشتر از ارقام اعلام شده باشد.


 

منابع گاز متعلق به کیست؟

حاکمیت بر منابع گازی غزه مسئلۀ بسیار مهمی است. از دیدگاه قانونی این منابع به فلسطین تعلق دارد.

مرگ یاسر عرفات، انتخاب دولت حماس و فروپاشی دولت فلسطین عملا به اسرائیل اجازه داد که کنترل این منابع را در اختیار گیرد.

بریتیش گاز با دولت تل آویو گفتگو داشته است، ولی در مورد استخراج و بهره برداری از منابع گاز به دولت حماس مراجعه نشده است.

انتخاب آریل شارون به عنوان نخست ویزر در سال 2001 چرخش مهمی وضعیت ایجاد کرد. در آن دوران، از سوی دادگاه عالی اسرائیل حاکمیت فلسطین بر این منابع گاز بی اعتبار اعلام شد. آریل شارون بی هیچ ابهامی اعلام کرد که «اسرائیل هرگز گاز فلسطینی را خریداری نخواهد کرد، و مدعی شد که این منابع به اسرائیل تعلق دارد.

سال 2003، آریل شارون نخستین توافقنامه را وتو کرد که مبنی بر آن بریتیش گاز متعهد شده بود که از چاه های گاز اعماق دریا ، گاز طبیعی مورد نیاز اسرائیل را تأمین کند(4).

پیروزی انتخاباتی حماس طی سال 2006 موجب فروپاشی حاکمیت فلسطین شد، در نتیجه کرانۀ باختری رود اردن به رژیم محمود عباس واگذار شد.

سال 2006، بریتیش گاز «در حال بستن قرارداد برای حمل گاز به مصر بود» (تایمز، 28 می 2007). بر اساس گزارشات، نخست وزیر بریتانیائی در آن دوران، تونی بلر به حساب اسرائیل برای برهم زدن قرارداد با مصر مداخله کرد.

سال بعد، طی ماه می 2007، کابینۀ اسرائیل پیشنهاد نخست وزیر اهود اولمرت را «برای خرید گاز از حاکمیت فلسطین» پذیرفت. قرارداد پیشنهادی 4 میلیارد دلار را در بر می گرفت و منافع پیشبینی شده تا 2 میلیارد دلار تخمین زده شده بود که یک میلیارد دلار آن به صندوق فلسطینی ها ریخته می شد.

با این وجود، تل آویو به هیچ عنوان مایل نبود که درآمدها را با فلسطین تقسیم کند. هیئتی از نمایندگان اسرائیلی توسط کابینۀ اسرائیل تشکیل شد تا با منزوی ساختن دولت حماس و حاکمیت فلسطین با گروه بریتیش گاز به توافق برسند.

«مقامات وزارت دفاع اسرائیل می خواستند که فلسطینی ها به شکل مالی و خدماتی پرداخت شوند، و پافشاری می کند که دولت حماس هیچ پولی دریافت نکند»

هدف این بود که قرارداد سال 1999 بین بریتیش گاز و حاکمیت فلسطین در دوران یاسر عرفات را از دور خارج کنند.

بر اساس قراردادی که سال 2007 پیشنهاد شد، بریتیش گاز می باستی گاز فلسطینی را از چاه های سواحل غزه از راه لولۀ گاز زیر دریائی به بندر اشکلون منتقل سازد و بر این اساس نظارت بر فروش گاز طبیعی را به اسرائیل واگذار کند.

این طرح با شکست روبرو شد و گفتگوها نیز به حالت تعلیق درآمد :

«می یر دگان رئیس موساد پیشنهاد کرد که به دلایل امنیتی انتقال درآمدها را به عهده بگیرد، زیرا ممکن است برای تأمین مالی تروریست ها به کار برده شود»

هدف اسرائیل اجتناب از انتقال درآمدها به فلسطینی ها بود. دسامبر 2007، گروه بریتیش گاز میز مذاکراتش را با اسرائیل متوقف کرد و طی ژانویۀ 2008 دفتر خود را در اسرائیل بست.

طرح حمله تحت بررسی قرار گرفت

به گزارش منابع اسرائیلی طرح حمله به نوار غزه با نام «عملیات سرب سخت» طی ژوئن 2008 به حرکت درآمد :

«منابع وزارت دفاع اعلام کردند که شش ماه پیش، وزیر دفاع اهود بارک از نیروهای اسرائیلی خواسته است که خود را برایا ین عملیات آماده کنند، اگر چه اسرائیل با حماس مذاکراتش را برای آتش بس با حماس شروع کرده بود.» (هاآرتض، 27 دسامبر 2008).

طی همین ماه، مقامات اسرائیلی با بریتیش گاز تماس گرفتند تا گفتگوهای پر اهمیت مرتبط به خرید گاز طبیعی غزه را دوباره راه اندازی کنند :

«مدیران کل خزانه داری و وزیر زیربناهای ملی اسرائیل یاروم آریاو و  هزی کوگلر با یکدیگر بریتیش گاز را از خواست اسرائیل مبنی بر از سر گیری مذاکرات مطلع ساختند. گزارشات حاکی از این امر است که بریتیش گاز هنوز رسما به درخواست اسرائیل پاسخ نگفته است، ولی کارمندان شرکت احتمالا ظرف چند هفتۀ آینده برای مذاکره با مقامات رسمی به اسرائیل خواهند رفت.»

از دیدگاه زمانبندی، تصمیم برای تسریع مذاکرات با بریتیش گاز مصادف است با طرح حمله به غزه که از ماه ژوئن آغاز شده است. این گونه بنظر می رسد که اسرائیل عجله داشت که توافقات با بریتیش گاز پیش از حمله ای  انجام گیرد که طرح آن به مرحلۀ تکوین یافته ای رسیده بود. علاوه بر این، مذاکرات توسط دولت اهود اولمرت هدایت می شد که بخوبی از طرح حمله آگاهی داشت. چنین موضوعی نشان می دهد که اسرائیل بر آن بود تا «در پسا جنگ» برای نوار غزه به توافق جدیدی در زمینۀ مرزی دست یابد.

در واقع، مذاکرات بین بریتیش گاز و مقامات اسرائیلی در ماه اکتبر 2008 جریان یافته بود، یعنی 2 تا 3 ماه پیش از آغاز بمباران طی 27 دسامبر.

نوامبر 2008، وزرای اسرائیلی امور مالی و زیربناهای ملی، شرکت برق اسرائیل را مأمور کردند که با بریتیش گاز در مورد خرید گاز طبیعی از منابع دریائی غزه مذاکره کند. (گلوب، 13 نوامبر 2008).

یاروم آریاو، رئیس کل وزارت امور مالی، و هزی کوگلر رئیس کل وزارت زیربناهای ملی، اخیرا آموس لاسکر رئیس شرکت برق اسرائیل را از تصمیم دولت برای پیشرفت در مذاکرات مطلع ساخته اند که باید به طریق اولی ظرف همین سال بر اساس پیشنهادات تأییده شده آغاز شود. چند هفتۀ پیش، شورای رسمی شرکت برق اسرائیل، به مدیریت موتی فریدمن اصل چهار چوب پیشنهادات را پذیرفت. مذاکرات با بریتیش گاز به محض این که شورای رسمی مجوز پیشنهاد را دریافت کند آغاز خواهد شد.(گلوب، 13 نوامبر 2008).

 

 

غزه و جغرافیای انرژی

اشغال نظامی غزه به هدف انتقال حاکمیت بر ذخائر گازی به اسرائیل، با نقض حقوق بین الملل صورت گرفته است.

پس از اشغال منتظر چه واقعه ای خواهیم بود؟

خواست اسرائیل در رابطه با گاز طبیعی فلسطین چیست؟

آیند توافق جدیدی در رابطه با حدود مرزی وجود دارد، با استقرار یگان های اسرائیلی و یا حضور نیروهای حافظ صلح؟

آیا شاهد نظامی سازی تمام سواحل غزه خواهیم بود، یعنی منطقه ای که برای اسرائیل ارزش استراتژیک دارد؟

منابع گازی فلسطینی ها در مناطق دریائی نوار غزه به شکل یکجانبه به تسخیر اسرائیل درخواهد آمد؟

اگر چنین امری صورت بگیرد، منابع گازی غزه به مراکز اسرائیلی در دریا ضمیمه خواهد شد.

این سامانه های مختلف در دریا به دالان حمل انرژی اسرائیل پیوسته که در ادامۀ بندر الیات، بندر دریائی پایانۀ لولۀ گاز در دریای سرخ، به پایانۀ لولۀ گاز اشکلون، و به سوی حیفا در شمال واقع شده است. دالان احتمالا به لولۀ گاز اسرائیل-و-ترکیه در بندر سیهان در ترکیه وصل خواهد شد که در حال حاضر در دست بررسی می باشد.

سیهان پایانۀ لولۀ گاز باکو-تفلیس-سیهان است. « برای لولۀ گاز باکو-تفلیس-سهند پیشبینی شده است که به لولۀ گاز اسرائیل در الیات-اشکلون وصل شود».

 (Voir Michel Chossudovsky, The War on Lebanon and the Battle for Oil, Global Research, 23 juillet 2006).

متن اصلی به زبان انگلیسی را در مقالۀ زیر بخوانید :

War and Natural Gas : The Israeli Invasion and Gaza’s Offshore Gas Fields

میشل شوسودوسکی مدیر مرکز مطالعات دربارۀ جهانی سازی و استاد اقتصاد در دانشگاه اوتاوا است. او نویسندۀ کتاب های متعددی نوشته : جنگ و جهانی سازی، واقعیت پشت پردۀ 11 سپتامبر، جهانی سازی فقر و نظم نوین جهانی و غیره (منتشر شده در 11 زبان).



 

پی نوشت :

1)   British Gas (BG Group)

2)   Consolidated Contractors International Company (CCC)

3)   Middle East Economic Digest, 5 janvier 2001

4)   The Independent, 19 août 2003

 


 






November 14th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی